خلاصه با کش و قوس فراوون
با هزار امید شدم همسر اون
دو سه ماهی خوش و سر زنده بودیم
کنار هم مشغول خنده بودیم
تا یه روززنگ زد و گفت به من سلام
منتظر نباش که امشب نمیام
دوباره یه شب دیگه زنگ زد خونه
نمی تونم بیام و باز بهونه
تمومی نداشت بهو نه های اون
من توی خونه و اون شبها بیرون
اون که میخوست برای من سر بده
دیگه زنگ هم نمی زدخبر بده
تا که اخر جون من به لب رسید
روز گذشت و موقعی که شب رسید
دنبالش رفتم و دیدم ای اقا
توی پارتی شوهرمو ای خدا
اون دل شب دیگه بی قرار شدم
مثل اینکه خواب بودم بیدار شدم
زندگیمو شوهرم تباه نکرد
کسی جز خودم اونو سیاه نکرد
حاصل بذر فساد چیدرمیاد
همه این رو بدونید فساد فساد
یاد مدرسه بخیر و کتابا
یه شعر قشنگی بود اون وسطا
از مگافات عمل غافل مشو
گندم از گندم بروید جو ز جو نویسنده: صفی یاری
|